امروز خیلی خوش گذشت چون خیلی خوش گذشت!!!!
هر روز اون قدر اتفاق تازه می افته که من نمی دونم کدوم رو بنویسم. اتفاق افتادن هر کدوم شون فقط چند دقیقه زمان می بره ولی نوشتنش یه تومار می شه. منم نمی دونم چرا تنبل شدم به نوشتن!
بچه ها امروز آموزش مفهوم حیوانات اهلی و وحشی رو داشتن. بهشون گفتم هر کس هر حیوونی دوست داره بگه تا من فردا براش بیارم.
5 تاشیر سفارش داشتم. 2 تا فیل. 2تا دایناسور. یه اسب. یه طوطی.
همه رو روی تلق کشیدم. دیگه نمی تونم قیچی شون کنم. خواب داره منو با خودش می بره...
پاورقی بعد اضافه شد؛
این هم باغ وحش بچه ها:
این هم یه سری دیگه از خرت و پرت هایی که معمولا با خودم می برم برای این که به بچه ها بدم.